داستانی کوتاه از مرگ های مشکوک. از آنجور حرف ها

بنام خدا
از آنجور حرف ها
هیچ کاری بی دلیل نیست . پیش داوری در کارها انسان را غالبا به بیراهه میبرد. با مطالعه این داستان کوتاه چه نتایجی را خواهید گرفت ؟! من مهمترین و ارزشمندترین نتایجی که گرفتم عبارت بودند از :
1- پیشداوری نکنم.
2- کار بخصوص کارهایی بزرگ که به جان و آبروی مردم وابسته هست را بدست کاردان بدهیم.
3- در برسی وقایع آن کمترین عواملی که ممکن است باعث واقعه شود را نیز در ذهن نادیده نگیریم.
4- راستی شما اگر قاضی بودید چه حکمی برای این نظافتچی صادر میکردید که عادلانه هم باشد؟!                                                   " تصویر زیر سال 88 از محمود زارع "
محمود زارع www.mzare.ir
  محمود زارع
www.mzare.ir  

داستانی کوتاه از مرگ های مشکوک   
  چند وقتي بود در بخش مراقبت هاي ويژه يک بيمارستان معروف، بيماران يک تخت به خصوص در حدود ساعت ۱۱ صبح روزهاي يکشنبه جان مي سپردند و اين موضوع ربطي به نوع بيماري و شدت و ضعف مرض آنان نداشت. 
  اين مساله باعث شگفتي پزشکان آن بخش شده بود به طوري که بعضي آن را با مسايل ماوراي طبيعي و بعضي ديگر با خرافات و ارواح و اجنه و موارد ديگر در ارتباط مي دانستند. کسي قادر به حل اين مساله نبود که چرا بيمار آن تخت        درست در ساعت ۱۱ صبح روزهاي يکشنبه مي ميرد. به همين دليل گروهي از پزشکان متخصص بين المللي براي بررسي موضوع تشکيل جلسه دادند و پس از ساعت ها بحث و تبادل نظر بالاخره تصميم بر اين شد که در اولين يکشنبه ماه، چند دقيقه قبل از ساعت ۱۱ در محل مذکور براي مشاهده اين پديده عجيب و غريب حاضر شوند. 
  در محل و ساعت موعود، بعضي صليب کوچکي در دست گرفته و در حال دعا بودند، بعضي دوربين فيلمبرداري با خود آورده و ... 
دو دقيقه به ساعت ۱۱ مانده بود که ... 
  «پوکي جانسون» نظافتچي پاره وقت روزهاي يکشنبه وارد اتاق شد. دوشاخه برق دستگاه حفظ حيات (Life support system) را از پريز برق درآورد و دوشاخه جاروبرقي خود را به پريز زد و مشغول کار شد ..!!!
منبع: http://ariaclick.com/content/view/255/86 

 







نظرات:

aali
«حسن» می‌گوید:
«عالی بود»



متن امنیتی

گزارش تخلف
بعدی